رویا
بعد از آشنایی با تئوری روانی فروید بعد از اینکه ملانی کلاین مفاهیم واقعیت روانی و اُبژههای درونی را توضیح داد، و بعد از اینکه تحت تاثیر شیوع و اهمیت پدیدههای اسکیزوفرنیک قرار گرفتم، به طور آزمایشی این دیدگاه را مطرح کردم که همه تصویرهایی که در خواب ظاهر میشوند، یا بخشهایی شخصیت خود رؤیابین را (که بر حسب ایگو، سوپرایگو و اید فرض میشوند) نشان میدهند، یا تداعیکنندهی همانندسازیهای ایگو هستند.
با توسعه بیشتر این دیدگاه به این نتیجه رسیدم که رؤیاها اساساً تحقق آرزوها نیستند، بلکه نمایش یا «خلاصهشده» موقعیتهای موجود در واقعیت درونی هستند.
مطابق با روند کلی تفکر که در این مقاله دنبال میشود، هنوز معتقدم که رؤیاها اساساً «خلاصهشده» موقعیتهای موجود در واقعیت درونی هستند؛ اما، تا آنجا که به تصاویری که در خواب دیده میشوند، مربوط است، اکنون دیدگاهم را اصلاح کردهام تا به این نتیجه برسم که چنین تصاویری بازنمایی از بخشهایی از «ایگو» یا اُبژههای درونی شده هستند.
بنابراین، طبق دیدگاه فعلی من، موقعیتهای ترسیم شده در رؤیاها بیانگر روابط موجود بین ساختارهای درونروانی هستند؛ و همین مورد در موقعیتهای ترسیم شده در فانتزیهای بیداری نیز بکار میروند.
این نتیجهگیری، نتیجهی طبیعی تئوری من در مورد روابط اُبژهای است که همراه با تحقق این واقعیت اجتنابناپذیر است که اُبژههای درونی شده در صورتی باید به عنوان ساختارهای درونروانی در نظر گرفته شوند، که از نظری اهمیت داشته باشند.
از مقالهی «تنوع ایگوها»
نویسنده: رونالد فیربرن
ترجمه: تیم ترجمهی تداعی
دیدگاهتان را بنویسید