بیماری روانی
وینیکات بیماری های روانی را تحت سه مقوله سایکو- نورز ، بیماری بینابین (ضد اجتماعی یا بزهکار) ، و سایکوز تقسیم کرده است.
سایکو – نورز
سایکو – نورز اصطلاحی است برای توصیف بیماری افرادی که به مرحله «عقده ی ادیپ» رسیده اند . در این سطح از رشد و توان هیجانی، افراد دارای شخصیتی کامل و ظرفیت تجربه روابط میان سه فرد تام ، در مقابل روابط صرفاً دو نفره ، هستند. وینی کات بر این باور بود که این افراد نسبتاً بهنجارند و امکانات محیط برای آن ها به حد کافی رضایت بخش و شخصیت شان آن قدر سازمان یافته است که قدرت دفاع از خود در برابر اضطراب و تعارض را داشته باشند . وینی کات این حوزه از آشفتگی ها و اختلالات را قلمرو تحلیل ناب فروید ، و در مقابل ، حیطه خاص و تخصصی خودش را مقوله سایکوز می دانست.
بیماری بینابین
بیماری بینابین یا آشفتگی روانی محصول محیطی است که خدمات و امکاناتش در ابتدا خوب است اما سپس کاستی می گیرد. چنین محیطی در مجاز داشتن کودک به بسط سازمان ایگو خوب عمل می کند اما پیش از آن که فرد بتواند محیطی درونی برای خود تثبیت کند و به تعبیری مستقل شود ، این پیشروی متوقف می شود. این نوع محرومیت افرادی جامعه ستیز ، بزهکار ، یا ضد اجتماعی به وجود می آورد. در نگرش این افراد ، جامعه (محیط) چیزی به آن ها بدهکار است.
بیماری بینابین
بیماری بینابین یا آشفتگی روانی محصول محیطی است که خدمات و امکاناتش در ابتدا خوب است اما سپس کاستی می گیرد. چنین محیطی در مجاز داشتن کودک به بسط سازمان ایگو خوب عمل می کند اما پیش از آن که فرد بتواند محیطی درونی برای خود تثبیت کند و به تعبیری مستقل شود ، این پیشروی متوقف می شود. این نوع محرومیت افرادی جامعه ستیز ، بزهکار ، یا ضد اجتماعی به وجود می آورد. در نگرش این افراد ، جامعه (محیط) چیزی به آن ها بدهکار است.
سایکوز
وینی کات بر این باور بود که سایکوز محصول نوعی ناکامی یا محرومیت محیطی اولیه است . این نقصان امکانات محیطی، فرایندهای رسش را تا بدان حد مختل می سازد که کودک نمی تواند فرایندهای حیاتی رسش ، یعنی انسجام ، تشخص و ارتباط یابی موضوعی را به انجام برساند
درمان
درمان نوعی فرایند واپسروی کنترل شده است. بدین معنا که شرایط درمان ، تمهیدات حرفه ای و شکیبایی و قابل اعتماد بودن درمانگر ، همگی نوعی واپسروی را دربیمار برمی انگیزند . واپسروی ، بازگشتی سازمان یافته به وابستگی اولیه و مرحله نقصان محیطی است . این امر نه یک بازگشت به نقطه ای عقب تر در حیات غریزی فرد ، که بیش تر گرایشی به سوی تثبیت مجدد وابستگی است
منابع:
منبع ۱ : وینیکات ، نوشته آدام فیلیپس
منبع ۲: درآمدی بر روابط موضوعی و روانشناسی خود
دیدگاهتان را بنویسید