روانکاوی افسردگی از نظر کلاین
افسردگی به نظر کلاین، یک حالت روانشناختی است که در آن فرد با احساسات منفی نسبت به شئهای داخلی و خارجی خود مواجه میشود. شئ داخلی، تصویر ذهنی فرد از شئ خارجی است که در ناخودآگاه شکل گرفته است. شئ خارجی معمولاً چهرهای از مادر یا قسمتهای بدن او (مانند سینه) است. کلاین باور داشت که در دوران نخستین زندگی، کودک با دو حالت روانشناختی مختلف روبرو میشود: موقعیت پارانوئید-اسکیزوئید و موقعیت افسرده
موقعیت پارانوئید-اسکیزوئید، حالتی است که در آن کودک، شئهای خارجی را به دو قسمت خوب و بد تقسیم میکند و با آنها به صورت جداگانه رابطه برقرار میکند. به عنوان مثال، سینهای که شیر مادر را به کودک میدهد، شئ خوب است و سینهای که شیر نمیدهد، شئ بد است. در این حالت، کودک با ترس، خشم و تحقیر نسبت به شئ بد و با عشق، تحسین و پیروی نسبت به شئ خوب واکنش نشان میدهد.
موقعیت افسرده در روانکاوی ملانی کلاین
موقعیت افسرده، حالت بعدی است که در آن کودک، قادر به یکپارچگی قسمتهای خوب و بد شئ خارجی در چارچوب چهرهای چند جانبه است. به عبارت دیگر، کودک متوجه میشود که سینهای که شیر مادر را به او میدهد و سینهای که نمیدهد، هر دو همان سینه هستند. در این حالت، کودک با احساسات پیچیدهتری مانند اندوه، تقصیر، شرم، عذاب وجدان و تقدیر نسبت به شئ خارجی واکنش نشان میدهد. کلاین معتقد بود که این حالت، زمینه رشد روانی و اخلاقی فرد را فراهم میکند
علت افسردگی از نظر روانکاوی کلاینی
کلاین افسردگی را نتیجه نارسایی در پذیرش و پردازش موقعیت افسرده دانست. وقتی کودک نمیتواند با شئ خارجی به صورت کامل و چند جانبه رابطه برقرار کند، احساس میکند که شئ خوب را از دست داده است و شئ بد را درون خود جای داده است. این احساس باعث میشود که فرد با ترس، خشم، تعقیر، بیاعتمادی و بیامیدی مواجه شود. کلاین همچنین افسردگی را به عنوان یک حالت بازگشت به موقعیت پارانوئید-اسکیزوئید توصیف کرد.
دیدگاهتان را بنویسید